حضرت ماه سروده اند :
خدا کند که کسی حالتش چو ما نشود
ز دام خال سیاهش، کسی رها نشود
خدا کند که نیفتد کسی ز چشم نگار
به نزد یار، چو ما پست و بیبها نشود
به حق رَخت غلامی، خدا کند که کسی
چو ما ز سفره ارباب خود جدا نشود
جواب ناله ما را نمیدهد دلبر
خدا کند که کسی تحبسالدعا نشود
به خانه دل ما پا نمینهد دلبر
خدا کند که دلی، خانه جفا نشود
شنیدهام که از این عبد، یار خسته شده
خدا کند که به اخراج ما رضا نشود
مریض عشقم، ما را طبیب لازم نیست
خدا کند که مریضیِ ما دوا نشود
کبوتر دل من، جَلدِ بام خانه توست
خدا کند که دلی خانه جفا نشود
مقام معظم رهبری معظم له
رفتند کربلا و مرا جا گذاشتند
روی دلم دوباره همه پا گذاشتند
تنها دلم به کرب و بلایی شدن خوش است
گیرم مرا زقافله تنها گذاشتند
این بار هم ز قافله جا ماندم ای دریغ
خوبان چه شد بحال خودم واگذاشتند
دنبال آفتابِ سرِ نیزه گم شدم
حالا دل مرا به تماشا گذاشتند
با دل مرا به کرب و بلا می برد حسین
سهم مرا به عهدۀ مولا گذاشتند
حالا اگر لیاقت آنجا نداشتم
یک کربلا برای من اینجا گذاشتند
آری مرا که خادم هیئت نوشته اند
دربست وقف زینب کبری گذاشتند
بر دیده اَبر مقتل مولا چکیده است
بر سینه مِهر حضرت زهرا گذاشتند
بر دل جمال حضرت مولا کشیده اند
بر جان وصال آل عبا را گذاشتند
آنانکه می روند سوی هیئت حسین
انگار دل به جنّت اعلا گذاشتند
این ساده نیست ، دل حرم الله می شود
این را به دل در عالم بالا گذاشتند
هرکس که اهل چلّه نشینیِ کربلاست
یک اربعین در عالم معنا گذاشتند
می خواستم شهید ره کربلا شوم
این وعده را دوباره به فردا گذاشتند
یا حبیب الباکین
نوشتم اول خط بسمه تعالی سر
بلند مرتبه پیکر بلندبالا سر
فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد
که بندهی تو نخواهد گذاشت هرجا سر
قسم به معنی "لا یمکن الفرار از عشق"
که پر شده است جهان از حسین سرتاسر