همه در شکایت اند از عمری که چه کوتاه است و چه میگذرد همچون برق و باد!
تا تکانی بخوری روز است که از پس روز میرسد و هفته از پس هفته و بر همین رسم و همین راه ماه و سال.
تا سالهای جوانی را میانهی انتهای درس و ابتدای شغل مزه کنی، سیسالگی میرسد که اولین ضربت است؛
و بعد چهلسالگی که در فرهنگ سنتی تقریباً پایان راه است، و از پس آن، نگاه در آینه به سپیدی موها و انبوهش چینها و افزایش کاستیها و سرعت در سراشیب زوال.
این قافلة عمر عجب میگذرد!
در قصص است که نوح نهصد سال عمر کرد و خانهای داشت کوچک. گفتند چرا خانة بزرگ نکردی؟ گفت اگر میدانستم که عمر چنین کوتاه است همین نیز نکردمی!
سلام جناب آقای شمسایی(گرچه فامیلی خودتون نیست) حرف هایی که زدید درست...اما گفتنش توی تبریک تولد به نظرم زیاد خوشایند نیست...! من که یه لحظه سنگ کوب کردم گویند: هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد و به نظر من عرضتون مناسب این زمان نبود البته با عرض معذرت، قصد جسارت ندارم... یاعلی
تبریک میگم
امیدوارم که عمر پربرکتی داشته باشید
زندگیتون آسمونی
در پناه حق